در قرن هجدهم، کفشهای مخصوص زنان طبقه بالا، مانند قاطرهای سالن، در ابتدا به عنوان مد بودوآر شکل گرفتند، اما به لباسهای روز و حتی رقص تبدیل شدند.
مادام دو پومپادور، معشوقه لویی پانزدهم فرانسوی، که بخش عمدهای از این کفشها را بر عهده داشت، این کفشهای دارای بار اروتیک مورد علاقه بود.
متأسفانه، کفش نایک شیک آن روز از موادی مانند ابریشم ساخته میشدند که آنها را برای استفاده در فضای باز نامناسب میکرد و در نتیجه، کفشها (همچنین به عنوان پاپوش شناخته میشدند) بازگشت بزرگی داشتند، بهویژه در شهرهای بزرگ، مانند لندن، که هنوز به آن رسیده بودند. برای مقابله با شرایط غیربهداشتی خیابان هایش.
در دهه 1780، شیفتگی به همه چیزهای “شرقی” منجر به معرفی کفش هایی با انگشتان بالا به نام دمپایی Kampskatcha شد. (در حالی که به عنوان ادای احترام به مد چینی نامیده می شد، آنها بیشتر به جوتیس شباهت داشتند، دمپایی های رو به بالا که اعضای زن مرفه دربار امپراتوری مغول می پوشیدند.)
از سال های 1780 تا 1790، ارتفاع پاشنه ها به تدریج کاهش یافت.
با نزدیک شدن به انقلاب فرانسه (99-1787)، افراط و تفریط با تحقیر فزاینده دیده شد و کمتر بیشتر شد.
در سال 1817، دوک ولینگتون چکمه هایی را سفارش داد که مترادف با نام او شوند.
کارآمد و بدون تزئینات، “ولیز” در همه جا به خشم تبدیل شد. نسخه لاستیکی که امروزه نیز محبوب است، در دهه 1850 توسط شرکت لاستیک شمال بریتانیا معرفی شد.
در دهه بعد، شرکت تولید کفش خانوادگی C & J Clark Ltd تاسیس شد و یکی از تولیدکنندگان کفش پیشرو در انگلستان باقی ماند.
قبل از سال 1830 هیچ تفاوتی بین کفش راست و چپ وجود نداشت.
کفشسازان فرانسوی به این فکر افتادند که روی کفیهای کفش برچسبهای کوچکی بگذارند: “Gauche” برای سمت چپ و “Droit” برای سمت راست.
در حالی که کفش ها هنوز هر دو صاف بودند، از آنجایی که سبک فرانسوی اوج مد محسوب می شد، کشورهای دیگر به سرعت از این روند تقلید کردند.